Get over
Get over
فايق آمدن بر،(از سر خود )رفع کردن ،طى کردن ،از روى چيزى گذشتن ،به پايان رساندن
مثالها:
It took me three weeks to get over the flu.
سه هفته طول کشید تا بر آنفلونزا فائق بیام/ تا آنفلوآنزا را طی کنم و خوب بشم
Sooner or later, she’ll get over the shock.
دیر یا زود (دوره ی)شوک را میگذراند
???? یک عبارت پرکاربرد هم داریم با این فعل عبارتی:
Get over it
☘️ کاربرد:
وقتی که طرف ناراحتی و نگرانی براش پیش آمده و درگیرش کرده: هم در حالت واقعی و هم در حالت کنایه به کار میره
معنی و مفهوم:????
گذشته رو بیخیالش/بیخیالش شو/ بهش فکر نکن/ نگذار فکرش زندگی ات رو خراب کنه و ...
.
مثال:
????????My ancestors were the victims of Halocaust
اجداد من از قربانیان هولوکاست بودند
.
????????That was the past, get over it.
اون مال گذشته است، بهش فکر نکن
.
????????But I don't wanna forget about it.
اما من نمیخوام فراموشش کنم
.
????????No, I meant don't let the past screw up your life.
نه؛ منظورم اینه که اجازه نده این موضوع زندگی ات رو خراب کنه
امتیاز مطلب: ۰.۰۰ از مجموع ۰ رای. شما نیز به این مطلب امتیاز دهید:
دسته بندی های این مطلب:
اخبار