Vocabulary سطح C1 انگلیسی: بخش سوم
چرا دایره لغات پیشرفته، کلید تسلط بر زبان انگلیسی است؟
در دنیای امروز، زبان انگلیسی بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است و برای موفقیت در عرصههای بینالمللی، تنها دانستن اصول اولیه کافی نیست. برای اینکه بتوانید در محیطهای آکادمیک، حرفهای و حتی اجتماعی به شکلی تأثیرگذار و دقیق ارتباط برقرار کنید، نیاز به تسلط بر دایره واژگان پیشرفته دارید. واژگان سطح C1 که شامل لغات پیچیدهتر، اصطلاحات رسمی و عبارات تخصصی هستند، به شما این امکان را میدهند که نه تنها منظور خود را به طور کامل بیان کنید، بلکه با ظرافت و درک عمیقتری از زبان، با مخاطبان خود ارتباط بگیرید. در این مقاله، به بررسی این واژگان و کاربردهای آنها میپردازیم تا شما را یک قدم به تسلط کامل بر زبان انگلیسی نزدیکتر کنیم.
ساختن جملات پیچیده: چگونه واژگان C1 را در مکالمات و نوشتههای خود ادغام کنیم؟
در این بخش، میتوانید به روشهای کاربردی برای استفاده از کلمات جدید در جملات بپردازید. توضیح دهید که چگونه این کلمات میتوانند به جملات عمق و غنای بیشتری ببخشند و از تکرار کلمات ساده جلوگیری کنند. برای مثال، به جای استفاده مکرر از کلمه "good"، میتوان از کلماتی مانند "auspicious" یا "benevolent" استفاده کرد تا متن جذابتر شود.
از یادگیری تا تسلط: روشهای مؤثر برای حفظ و به خاطر سپردن واژگان C1
در این هدینگ، بر اهمیت تکرار و تمرین در یادگیری واژگان تأکید کنید. میتوانید روشهای خلاقانهای مانند نوشتن جملات شخصی با استفاده از هر کلمه، ایجاد داستانهای کوتاه یا حتی استفاده از اپلیکیشنهای فلشکارت را پیشنهاد دهید. تأکید کنید که یادگیری یک فرآیند مداوم است و باید به بخشی از روال روزمره تبدیل شود.
درک تفاوتها: چگونه معانی دقیق و کاربرد کلمات را تشخیص دهیم؟
این بخش میتواند به بررسی تفاوتهای ظریف بین کلمات هممعنی بپردازد. به خواننده توضیح دهید که هر کلمه، با توجه به بافتار (context) و موقعیتی که در آن استفاده میشود، معنای متفاوتی دارد. برای مثال، تفاوت بین "adverse" و "deleterious" را بررسی کنید تا خواننده بتواند انتخاب کلمه مناسب را درک کند.
کلمه انگلیسی | معنی فارسی | مثال در جمله |
---|---|---|
Aberration | انحراف از حالت عادی | His angry outburst was an aberration. |
Acumen | زیرکی، هوش بالا | Her business acumen helped the company grow. |
Adulation | ستایش بیش از حد | The actor enjoyed the adulation of fans. |
Alleviate | تسکین دادن، سبک کردن | Medicine can alleviate the pain. |
Auspicious | مبارک، فرخنده | It was an auspicious beginning. |
Belligerent | جنگطلب، ستیزهجو | He became belligerent after drinking. |
Benign | خوشخیم، بیخطر | The tumor turned out to be benign. |
Cajole | با چاپلوسی متقاعد کردن | She cajoled him into signing the paper. |
Candor | صداقت، رکگویی | I appreciate your candor in this matter. |
Circumvent | دور زدن، از راهی فرار کردن | They tried to circumvent the rules. |
Clandestine | مخفیانه، پنهان | The agents held a clandestine meeting. |
Cogent | مستدل، متقاعدکننده | Her argument was both cogent and persuasive. |
Complacent | خود راضی، بیخیال | He grew complacent after success. |
Conducive | مساعد، مناسب | A quiet room is conducive to study. |
Conundrum | معمای دشوار | He faced a moral conundrum. |
Copious | فراوان، زیاد | She took copious notes in class. |
Cursory | سرسری، سطحی | He gave a cursory glance at the file. |
Debilitate | ناتوان کردن، ضعیف کردن | The disease will debilitate the patient. |
Deference | احترام، تکریم | He spoke with deference to his teacher. |
Demure | خجالتی، موقر | She gave him a demure smile. |
Denounce | محکوم کردن، تقبیح کردن | The politician denounced corruption. |
Didactic | آموزنده، پندآموز | The novel was more didactic than entertaining. |
Disparate | متفاوت، نامتجانس | The two cultures were disparate. |
Disseminate | منتشر کردن، پخش کردن | They disseminated the information quickly. |
Eclectic | چندگانه، گزینشی | She has an eclectic taste in music. |
Egregious | فاحش، برجسته (به معنای منفی) | It was an egregious mistake. |
Elucidate | توضیح دادن، روشن کردن | The teacher elucidated the concept. |
Emulate | تقلید کردن با احترام | She tried to emulate her mentor’s success. |
Enigma | معما، راز | His disappearance remains an enigma. |
Esoteric | مخصوص، تخصصی | The professor’s lecture was too esoteric. |
Exacerbate | وخیمتر کردن، بدتر کردن | His actions only exacerbated the problem. |
Exonerate | تبرئه کردن | The evidence exonerated him. |
Fastidious | ریزبین، وسواسی | He is fastidious about cleanliness. |
Furtive | پنهان، دزدکی | She cast a furtive glance at him. |
Garrulous | وراج، پرحرف | The garrulous man told endless stories. |
Hackneyed | کلیشهای، تکراری | The phrase is hackneyed and boring. |
Harbinger | پیشدرآمد، نشانه | Dark clouds are a harbinger of rain. |
Impetuous | بیفکر، شتابزده | He made an impetuous decision. |
Incessant | بیوقفه، مداوم | The incessant noise annoyed us. |
Incisive | نافذ، دقیق | Her incisive remarks impressed everyone. |
Indolent | سست، تنبل | The indolent student never studied. |
Ineffable | غیرقابل توصیف | The beauty was ineffable. |
Innate | ذاتی، مادرزادی | She has an innate talent for music. |
Insidious | مخرب اما پنهان | The disease is insidious in its spread. |
Intrepid | بیباک، نترس | The intrepid explorer climbed the mountain. |
Juxtapose | کنار هم قرار دادن برای مقایسه | The artist juxtaposed light and dark. |
Lament | سوگواری کردن، افسوس خوردن | She lamented the loss of her friend. |
Latent | نهفته، پنهان | He has latent abilities in math. |
Laud | ستودن، تحسین کردن | They lauded her achievements. |
Lethargic | بیحال، بیانرژی | He felt lethargic after lunch. |
Lucid | واضح، شفاف | Her explanation was lucid and simple. |
Magnanimous | بزرگوار، بخشنده | He was magnanimous in victory. |
Malevolent | بدخواه، خبیث | The malevolent witch cursed the village. |
Mellifluous | خوشآهنگ، شیرین | Her mellifluous voice charmed the audience. |
Meticulous | دقیق، وسواسی | She was meticulous in her research. |
Mundane | عادی، پیش پا افتاده | He was tired of mundane tasks. |
Nefarious | شرور، خبیث | The villain’s plan was nefarious. |
Nonchalant | بیتفاوت، خونسرد | He answered in a nonchalant tone. |
Oblivious | ناآگاه، بیخبر | She was oblivious to the danger. |
Obsolete | منسوخ، از رده خارج | Typewriters are now obsolete. |
Omnipotent | قادر مطلق | In myths, gods are omnipotent. |
Opulent | مجمل، باشکوه | The opulent palace amazed visitors. |
Ostentatious | خودنما، پر زرق و برق | He wore an ostentatious gold watch. |
Panacea | درمان قطعی، نوشدارو | There is no panacea for poverty. |
Paragon | نمونه کامل | She is a paragon of kindness. |
Paucity | کمبود، قلت | There was a paucity of resources. |
Pecuniary | مالی، پولی | He suffered pecuniary losses. |
Pensive | متفکر، در فکر | She looked pensive at the window. |
Perfunctory | سطحی، بیتفاوت | His apology was perfunctory. |
Pernicious | مخرب، مضر | Pernicious weeds spread quickly. |
Perspicacious | باهوش، تیزبین | The perspicacious leader made wise decisions. |
Placid | آرام، ساکن | The lake was placid at dawn. |
Platitude | حرف کلیشهای، شعار | His speech was full of platitudes. |
Plausible | باورپذیر، منطقی | Her excuse sounded plausible. |
Precarious | متزلزل، پرخطر | They lived in precarious conditions. |
Precocious | زودرس، باهوشتر از سن | The precocious child could read at four. |
Proclivity | تمایل طبیعی | He has a proclivity for art. |
Prosaic | معمولی، کسلکننده | Her writing style was prosaic. |
Quintessential | نمونه کامل، نمونهای از چیزی | He is the quintessential gentleman. |
Rancor | کینه، عداوت | She spoke without rancor. |
Rapport | رابطه دوستانه | The teacher built rapport with students. |
Recalcitrant | سرکش، لجوج | The recalcitrant student refused to obey. |
Redundant | غیرضروری، زائد | His speech was full of redundant words. |
Relegate | تنزل مقام دادن | He was relegate to a minor role. |
Salient | برجسته، مهمترین | She pointed out the salient features. |
Sanguine | خوشبین، امیدوار | He remained sanguine about the future. |
Sporadic | گاه به گاه، پراکنده | Sporadic rain showers occurred. |
Superfluous | اضافی، غیرضروری | The report contained superfluous details. |
Surreptitious | پنهانی، دزدکی | They had a surreptitious meeting. |
Taciturn | کمحرف، ساکت | The taciturn man rarely spoke. |
Tenable | قابل دفاع، منطقی | Her theory is no longer tenable. |
Trepidation | اضطراب، ترس | He entered the room with trepidation. |
Ubiquitous | همهجا حاضر | Smartphones are ubiquitous today. |
Umbrage | رنجش، دلخوری | He took umbrage at her remark. |
Vacillate | تردید کردن، مردد بودن | She vacillated between choices. |
Vehement | شدید، پرشور | He gave a vehement speech. |
Verbose | پرحرف، طولانی | The essay was verbose and unclear. |
Vociferous | پرسروصدا، پرهیاهو | The crowd was vociferous in protest. |
Wary | هوشیار، محتاط | Be wary of strangers. |
Zealous | پرشور، متعصب | He is zealous in his work. |
یادگیری و بهکارگیری واژگان سطح C1، یک سفر هیجانانگیز است که شما را از یک زبانآموز به یک کاربر حرفهای زبان انگلیسی تبدیل میکند. این کلمات به شما این قدرت را میدهند که در هر موقعیتی، چه در یک سخنرانی رسمی و چه در یک مقاله علمی، با اعتماد به نفس و دقت کامل صحبت کنید. با تمرین مستمر، تکرار و استفاده از این کلمات در زندگی روزمره، به زودی متوجه خواهید شد که دایره واژگان شما به طور چشمگیری گسترش یافته و تواناییهای ارتباطی شما بهبود یافته است. تسلط بر این لغات، نه تنها دروازههای جدیدی از فرصتها را به روی شما میگشاید، بلکه درک عمیقتری از فرهنگ و ادبیات انگلیسی به شما میدهد.
مشاهده دوره های آموزش زبان انگلیسی سطح C1
برای ثبت نظر و دیدگاه خود لطفا با تشکیل حساب کاربری، عضو وب سایت شوید.
برچسب ها
- واژگان انگلیسی C1
- Vocabulary سطح C1 انگلیسی: بخش سوم
- Vocabulary سطح C1 انگلیسی
- سطح C1 انگلیسی
- Vocabulary سطح C1
- Vocabulary انگلیسی
- Vocabulary C1 انگلیسی
- Vocabulary C1
- سطح C1
- Vocabulary
- انگلیسی
- C1
- اموزش زبان انگلیسی
- آموزش زبان
- زبان انگلیسی
- آموزش انگلیسی
- آموزش
- زبان
- اندیشه پارسیان
- مقاله
- یادگیری لغات پیشرفته انگلیسی
- تقویت دایره لغات
- کلمات انگلیسی سطح بالا
- آموزش زبان برای بزرگسالان
- یادگیری انگلیسی خودآموز
- لغات انگلیسی با مثال
- آموزش لغات آکادمیک
- آموزش زبان آنلاین
آخرین مقالات
Vocabulary سطح C1 انگلیسی: بخش چهارم
این مقاله، چهارمین بخش از یک مجموعه مقالات جامع است که به بررسی و آموزش واژگان سطح C1 زبان انگلیسی میپردازد. این بخش با ارائه مقدمهای مرتبط با بخشهای قبلی، سه هدینگ کاربردی و یک جدول کامل از ۱۰۰ کلمه، به خواننده کمک میکند تا به شکلی سیستماتیک و مؤثر، دایره لغات خود را گسترش دهد و آنها را در مکالمات و نوشتههای روزمره خود به کار گیرد.
Vocabulary سطح C1 انگلیسی: بخش سوم
این مقاله، راهنمای جامعی برای یادگیری و استفاده از واژگان سطح C1 زبان انگلیسی است که به خواننده کمک میکند تا به شکلی سیستماتیک و مؤثر، دایره لغات خود را گسترش دهد و آنها را در مکالمات و نوشتههای روزمره خود به کار گیرد.
Vocabulary سطح C1 انگلیسی: بخش دوم
این مقاله مجموعهای از ۱۰۰ واژه ضروری سطح C1 را به همراه معانی و مثالهای کاربردی ارائه میدهد تا زبانآموزان بتوانند دایره لغات خود را در این سطح پیشرفته گسترش دهند.
Vocabulary سطح C1 انگلیسی
این مقاله به معرفی واژگان پیشرفته سطح C1 انگلیسی میپردازد و استراتژیهای مؤثر یادگیری آنها را بررسی میکند. همچنین 100 واژه منتخب همراه با معنی و مثال کاربردی ارائه خواهد شد.
Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش چهارم
در این بخش از آموزش واژگان انگلیسی سطح B2، با ۱۰۰ کلمه مهم و پرکاربرد آشنا میشوید که به شما کمک میکند در موضوعات مختلف علمی، اجتماعی و حرفهای تسلط بیشتری پیدا کنید.
Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش سوم
در این مقاله مجموعهای از ۱۰۰ واژه پرکاربرد سطح B2 (بخش سوم) همراه با معنی و مثال ارائه شد تا زبانآموزان بتوانند مهارت گفتاری و نوشتاری خود را به سطح بالاتری ارتقا دهند.
Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش دوم
این مقاله شامل بخش دوم از واژگان سطح B2 انگلیسی است که در آن ۱۰۰ واژه پرکاربرد همراه با معنی و مثال کاربردی آورده شده است. زبانآموزان میتوانند با مرور این جدول، دایره لغات خود را گسترش داده و به سطحی بالاتر در مکالمه و نوشتار دست پیدا کنند.
Vocabulary سطح B2 انگلیسی
در این بخش از مجموعه آموزش واژگان انگلیسی، ۱۰۰ لغت پرکاربرد سطح B2 همراه با معنی و مثال ارائه شده است. این کلمات به زبانآموزان کمک میکنند مهارت گفتاری و نوشتاری خود را به سطح بالاتری ارتقا دهند.
Vocabulary سطح B1 انگلیسی: بخش چهارم
بخش چهارم Vocabulary سطح B1 انگلیسی شامل ۱۰۰ واژهی تکمیلی است که برای تقویت مهارت مکالمه، نوشتار و درک مطلب در موقعیتهای واقعی ضروری هستند. یادگیری این واژگان باعث افزایش اعتمادبهنفس و تسلط بیشتر در زبان میشود.
Vocabulary سطح B1 انگلیسی: بخش سوم
بخش سوم Vocabulary سطح B1 انگلیسی شامل ۱۰۰ واژهی جدید و کاربردی است که برای مکالمات روزمره و نوشتار سطح متوسط ضروریاند. یادگیری این کلمات باعث تقویت مهارت درک مطلب، روانتر شدن مکالمه و اعتمادبهنفس بیشتر در موقعیتهای واقعی میشود.