Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش دوم

این مقاله شامل بخش دوم از واژگان سطح B2 انگلیسی است که در آن ۱۰۰ واژه پرکاربرد همراه با معنی و مثال کاربردی آورده شده است. زبان‌آموزان می‌توانند با مرور این جدول، دایره لغات خود را گسترش داده و به سطحی بالاتر در مکالمه و نوشتار دست پیدا کنند.

Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش دوم

یادگیری واژگان سطح B2 یکی از مراحل کلیدی در مسیر زبان‌آموزی است. این سطح معمولاً مربوط به زبان‌آموزانی است که به مرحله‌ی متوسط رو به بالا رسیده‌اند و می‌خواهند دایره لغات خود را گسترش دهند تا بتوانند در موقعیت‌های دانشگاهی، کاری و سفرهای بین‌المللی بهتر عمل کنند. در این سطح، شما باید بتوانید علاوه بر مکالمه‌های روزمره، موضوعات پیچیده‌تر را نیز پوشش دهید.

اهمیت واژگان سطح B2 در یادگیری زبان

در سطح B2 شما به جایی رسیده‌اید که دیگر تنها به واژه‌های پایه‌ای بسنده نمی‌کنید. اینجا جایی است که باید بتوانید اصطلاحات، افعال عبارتی (Phrasal Verbs)، و واژگان تخصصی‌تر در زمینه‌های مختلف مثل تجارت، آموزش، فناوری، و فرهنگ را یاد بگیرید.

چالش‌های اصلی در سطح B2

بزرگ‌ترین چالش زبان‌آموزان در این سطح، یادگیری فعال واژگان است. بسیاری افراد کلمات را می‌دانند اما نمی‌توانند آن‌ها را در جملات و مکالمه‌های واقعی استفاده کنند. در نتیجه، تمرین جمله‌سازی و شرکت در مکالمات بسیار اهمیت دارد.

روش‌های مؤثر برای یادگیری لغات سطح B2

استفاده از فلش‌کارت‌های دیجیتال
خواندن مقالات روزنامه‌ها و مجلات انگلیسی
تماشای فیلم و سریال با زیرنویس انگلیسی
تمرین نوشتن متن‌های کوتاه با کلمات جدید
شرکت در کلاس‌های مکالمه پیشرفته

Word	Meaning	Example Sentence
accurate	correct, exact	The information is accurate and reliable.
acquire	to gain or obtain	She managed to acquire several new skills.
adapt	to adjust to new conditions	He adapted quickly to the new environment.
adequate	enough, sufficient	The food supply is adequate for everyone.
affordable	reasonably priced	The hotel offers affordable rooms.
alternative	another option	We need an alternative plan.
analyze	to examine carefully	The scientist will analyze the results.
anxiety	worry, nervousness	She felt anxiety before the exam.
approve	to officially accept	The manager approved the new budget.
argument	disagreement	They had an argument about politics.
assess	to evaluate	The teacher assessed the students’ progress.
assist	to help	He assisted his friend in solving the problem.
assume	to suppose	I assumed you were at home.
attempt	to try	He attempted to climb the mountain.
aware	having knowledge	Are you aware of the risks?
balance	stability	She lost her balance on the stairs.
barrier	obstacle	Language is a barrier to communication.
benefit	advantage	Exercise has many health benefits.
broaden	to expand	Travel broadens your horizons.
calculate	to work out	He calculated the total cost.
candidate	a person applying	The candidate answered all questions confidently.
capable	able to do something	She is capable of solving difficult problems.
capture	to take by force	The army captured the city.
challenge	a difficult task	The exam was a real challenge.
collapse	fall down	The building collapsed after the earthquake.
combine	to bring together	We combined our efforts to finish the work.
commit	to carry out	He committed a serious mistake.
communicate	to share information	They communicate via email.
complex	difficult, complicated	The problem is quite complex.
conclude	to finish or decide	The meeting concluded at 5 p.m.
confident	sure of oneself	She feels confident about the presentation.
confuse	to make unclear	The directions confused me.
consequence	result, effect	Every action has consequences.
consider	to think about	He is considering moving abroad.
construct	to build	They constructed a new bridge.
consume	to use up	Americans consume a lot of fast food.
convince	to persuade	He convinced me to join the club.
criticize	to judge negatively	Don’t criticize others too harshly.
crucial	very important	Teamwork is crucial for success.
debate	formal discussion	The candidates had a debate on TV.
declare	to announce	He declared his innocence.
decrease	to reduce	Sales decreased last year.
define	to explain the meaning	Please define this word.
demand	a strong request	The workers demanded higher wages.
deny	to refuse	He denied breaking the window.
depend	to rely on	Success depends on hard work.
deserve	to earn something	You deserve a reward for your effort.
determine	to decide	They determined the winner of the race.
develop	to grow	He developed new software.
disappear	to vanish	The sun disappeared behind the clouds.
discuss	to talk about	We discussed the project in detail.
distinguish	to recognize differences	She can distinguish between real and fake products.
divide	to separate	The land was divided into small plots.
dominate	to control	He dominated the conversation.
efficient	working well	The new machine is very efficient.
emphasize	to stress importance	Teachers emphasize regular practice.
enable	to allow	This feature enables users to log in faster.
encourage	to support	Parents encourage their kids to study.
engage	to participate	He engaged in volunteer work.
enhance	to improve	Good lighting enhances the room’s beauty.
ensure	to make certain	Please ensure that the door is locked.
establish	to set up	They established a new company.
evaluate	to assess	The doctor evaluated the patient’s condition.
examine	to inspect	The police examined the evidence.
exceed	to go beyond	The speed limit was exceeded.
exclude	to leave out	Some players were excluded from the team.
expand	to make larger	The company plans to expand abroad.
expect	to anticipate	We expect good results this year.
explore	to investigate	They explored the new city.
express	to show feelings	She expressed her gratitude.
extend	to lengthen	The deadline was extended.
familiar	well-known	The face looked familiar to me.
fascinating	extremely interesting	The story was fascinating.
feature	characteristic	The phone has many new features.
flexible	adaptable	The schedule is flexible.
focus	to concentrate	She focused on her studies.
forbid	to prohibit	Smoking is forbidden here.
force	to make someone do something	The storm forced us to stay inside.
frequent	happening often	Power cuts are frequent in that area.
frustrated	feeling upset	He was frustrated with the delay.
fulfill	to complete	She fulfilled her promise.
function	purpose, role	The heart’s function is to pump blood.
generate	to produce	The engine generates electricity.
genuine	real, authentic	The signature is genuine.
global	worldwide	Climate change is a global issue.
guarantee	promise of quality	This product comes with a guarantee.
handle	to manage	He can handle pressure well.
highlight	to emphasize	She highlighted the key points.
honest	truthful	He is an honest person.
identify	to recognize	The police identified the suspect.

واژگان سطح B2 ابزار مهمی برای ورود به مرحله‌ی پیشرفته‌ی زبان‌آموزی هستند. اگر بتوانید این لغات را به‌خوبی درک و در مکالمه استفاده کنید، نه‌تنها در آزمون‌های بین‌المللی بلکه در محیط‌های کاری و دانشگاهی هم بسیار موفق‌تر خواهید بود. در بخش‌های بعدی این مجموعه، واژگان بیشتری را بررسی خواهیم کرد.

مشاهده دوره های آموزش زبان انگلیسی سطح B2

برای ثبت نظر و دیدگاه خود لطفا با تشکیل حساب کاربری، عضو وب سایت شوید.

برچسب ها

آخرین مقالات

Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش چهارم

در این بخش از آموزش واژگان انگلیسی سطح B2، با ۱۰۰ کلمه مهم و پرکاربرد آشنا می‌شوید که به شما کمک می‌کند در موضوعات مختلف علمی، اجتماعی و حرفه‌ای تسلط بیشتری پیدا کنید.

Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش سوم

در این مقاله مجموعه‌ای از ۱۰۰ واژه پرکاربرد سطح B2 (بخش سوم) همراه با معنی و مثال ارائه شد تا زبان‌آموزان بتوانند مهارت گفتاری و نوشتاری خود را به سطح بالاتری ارتقا دهند.

Vocabulary سطح B2 انگلیسی: بخش دوم

Vocabulary سطح B2 انگلیسی

در این بخش از مجموعه آموزش واژگان انگلیسی، ۱۰۰ لغت پرکاربرد سطح B2 همراه با معنی و مثال ارائه شده است. این کلمات به زبان‌آموزان کمک می‌کنند مهارت گفتاری و نوشتاری خود را به سطح بالاتری ارتقا دهند.

Vocabulary سطح B1 انگلیسی: بخش چهارم

بخش چهارم Vocabulary سطح B1 انگلیسی شامل ۱۰۰ واژه‌ی تکمیلی است که برای تقویت مهارت مکالمه، نوشتار و درک مطلب در موقعیت‌های واقعی ضروری هستند. یادگیری این واژگان باعث افزایش اعتمادبه‌نفس و تسلط بیشتر در زبان می‌شود.

Vocabulary سطح B1 انگلیسی: بخش سوم

بخش سوم Vocabulary سطح B1 انگلیسی شامل ۱۰۰ واژه‌ی جدید و کاربردی است که برای مکالمات روزمره و نوشتار سطح متوسط ضروری‌اند. یادگیری این کلمات باعث تقویت مهارت درک مطلب، روان‌تر شدن مکالمه و اعتمادبه‌نفس بیشتر در موقعیت‌های واقعی می‌شود.

Vocabulary سطح B1 انگلیسی: بخش دوم

بخش دوم Vocabulary سطح B1 انگلیسی شامل ۱۰۰ واژه کاربردی است که به شما کمک می‌کند مکالمات روزمره، نوشتار و موقعیت‌های رسمی‌تر را بهتر مدیریت کنید. یادگیری این لغات باعث روان‌تر شدن صحبت، افزایش اعتمادبه‌نفس و درک بهتر متون و گفتگوها می‌شود.

Vocabulary سطح B1 انگلیسی

واژگان سطح B1 انگلیسی پلی است میان زبان‌آموزی ابتدایی و توانایی واقعی در استفاده از زبان در موقعیت‌های روزمره، کاری و اجتماعی. در این سطح، یادگیری لغات جدید نه‌تنها به درک بهتر متون کمک می‌کند بلکه باعث روان‌تر شدن مکالمه و افزایش اعتمادبه‌نفس زبان‌آموز نیز می‌شود.

Vocabulary سطح A2 انگلیسی: بخش چهارم

این بخش چهارم Vocabulary سطح A2 شامل ۱۰۰ کلمه‌ی کاربردی است که به زبان‌آموز کمک می‌کند در مکالمات روزمره، محیط کار، مدرسه و سفر راحت‌تر و با اعتمادبه‌نفس بیشتری ارتباط برقرار کند. مرور منظم و استفاده عملی از این لغات، مهارت شما را در مکالمه، نوشتار و درک شنیداری تقویت می‌کند و پایه‌ای قوی برای ورود به سطح B1 فراهم می‌آورد.

Vocabulary سطح A2 انگلیسی: بخش سوم

بخش سوم واژگان سطح A2 زبان انگلیسی شامل ۱۰۰ کلمه‌ی کاربردی است که زبان‌آموز را برای مکالمات روزمره، محیط کار، مدرسه، سفر و تعاملات اجتماعی آماده می‌کند. یادگیری و مرور این واژگان باعث می‌شود دایره لغات شما گسترده‌تر شود، اعتمادبه‌نفس در مکالمه افزایش یابد و بتوانید جملات کامل و درست بسازید. استفاده عملی از این کلمات در جمله‌ها و تمرین‌های روزانه، نقش بسیار مهمی در تثبیت آن‌ها دارد و شما را برای ورود به سطح B1 آماده می‌کند.